غم ها همه در دل ها
دل ها همه در غم
اندوه شب ما را
یکبار ببین با غم
من در دل خود دیدم
اشک دل او را
دل در دل او نیست
یکبار در این شب ها
بی همهمه حیرانم
بی وسوسه شیطانم
با ناز و همه احساس
من سر به گریبانم
تو سرو تنومندی
من سر به بیابانم
چیست که آن سوتر
بر راه دلم زد پر
در این ره پر آشوب
برد هوش من از سر
من دل به کجا دادم
من سر به کجا دارم
من در دل این شب ها
یکبار تک و تنها
آهسته نظر کردم
بر روی همه دنیا
جز نام پر احساست
نیست ندا دیگر
با آن همه پیمان ها
نیست صدا دیگر
عزیزم شعرای خوشکلی گفتی و نوشتی مرسی از این وبلاگ خوبت .نازنین
مرسی شقایق ..